عشق خاله امیررضا
جوجه جونم امروز میخوام درباره یک پسمل خواستنی بنویسم اولین نفری که فهمید این شازده تو راهه من بودم خوهری جواب آزمایشش رو که گرفت اومد پیش من و بهم گفت داری خاله میشی خیلی خوشحال شدم و کلی بوسش کردم اما خودش یکم ناراحت بود میگفت آخه من با این کار کردنم چه جوری این دوران رو بگذرونم !من گفتم چیزی نیست تو هم مثل بقیه من کمکت میکنم آخه من وخواهری با هم یک جا کار میکنیم روزی که برای تعییت جنسیت رفتیم باورمون نمیشد پسر باشه چون خیلی تنبل بود و اصلا " تکون نمی خورد ولی پسر بود دیگه از نوع تبلش ناگفته نماند که بعد از تعیین جنسیت خرید سیسمونی هم سرعت بیشتری به خودش گرفت و تقریبا " تا آخر بهمن همه چیز از جمله تخت و کمد خریداری ...
نویسنده :
فاطمه
13:43